نسیم کربلا وزان
زِ هر طرف به سوی ما
دوباره نوکری رسد
به قصر بی بدیل شاه
«می کشی مرا حسین»
نسیم کربلا وزان
زِ هر طرف به سوی ما
دوباره نوکری رسد
به قصر بی بدیل شاه
«می کشی مرا حسین»
نفس، نفس، نفس
به داد من برس
ببین فتاده ام
به کنج این قفس
من که میخواهم، پر بگشایم
جامانده ای از، آن شهدایم
گرچه جا ماندم، ذکر تو خواندم
بی قرارم من، در رهت ماندم
ای حسین جانم، ای حسین جانم
گر می طلبی عشق فقط کرب و بلا هست
گر می روی آنجا به دلت شور و نوا هست
زائر چو شوی بر گل زیبایی حسینی
اندر حرمش خوب ادب کن که خدا هست
این دل شکسته، از هجر رویت
او گشته خسته، آب آبرویت
تو ساقی هستی، من تشنه کامت
تو شاه مردان، من هم غلامت
هذا فِراقٌ، بَینی و بَینُک
آقام ابالفضل
همه خوشحال و دست ها خالی
شب جشن امام نوکرهاست
دلبری می کند امام حسین
حضرتش برترین دلبرهاست