سرتاسر هستی به شب و روز چو گردی
مانند علی، شیر خدا مرد نیابی
اولاد علی راه نجاتند بر این نار
قلبت چو به شیطان بدهی خانه خرابی
با یاد شما بی سر و سامان بشوم
با پای دلم وارد ایوان بشوم
در حال عجیب حضورتان حس بشود
بر شاه نجف دوباره مهمان بشوم