نسیم کربلا وزان
زِ هر طرف به سوی ما
دوباره نوکری رسد
به قصر بی بدیل شاه
«می کشی مرا حسین»
شه بدون لشکرم
حبیب را سپاه کند
زِ بین مردمان خواب
حبیب را صدا کند
«حسین بخر مرا حسین»
زِ عطر یاس این حرم
دوباره پشت شه شکست
تمام اهل خیمه ها
زِ آه او؛ زِ پا نشست
«ای حسین برادرم»
صدای گریه و اذان
به هم رسیده در حرم
علی اکبرم، ببین
که پیکرش شده قلم
«ای علی اکبرم»
دوباره طفل شیر خوار
پدر پدر پدر کند
پدر زِ تشنگی او
به آسمان، نظر کند
«علی اصغر حسین»
ببین که کاروانی از
اقاقیا به صف شدند
یه عده دختر یتیم
که دیگه بی صدف شدند
«رقیه دختر حسین»
دوباره ختم مرسلین
حسین را صدا کند
به روی سینه وقت مرگ
حسین را رها کند
«غریب وا محمدا»
دوباره فرق مرتضی
در این سفر به خون نشست
دوباره مادر حسین
به پشت در زِ پا نشست
«علی و فاطمه، حسین»
حسن به تشت پر زِ خون
حسین را نگاه کند
به گریه گوید ای حسین
زمان به تو جفا کند
«برادر حسین، حسن»
به روی ناقه ای ببین
که زینب ایستاده است
سرش به محملش زند
حسین زِ دست داده است
«نگر به خواهرت حسین»