« گفتم رضا و دلم تا حرم رسید »
آهوی دل دوباره به سمت شما رَمید
ای ضامن دلِ شکسته ی تنها ابالحسن
امضای حضرتی بشود سهم هر شهید
« گفتم رضا و دلم تا حرم رسید »
آهوی دل دوباره به سمت شما رَمید
ای ضامن دلِ شکسته ی تنها ابالحسن
امضای حضرتی بشود سهم هر شهید
میهمان اعتکافت گشته و باز آمدم
بر در این خانه اکنون غرق عصیان آمدم
دومین روز است مولا گشته ام مهمان تو
یک نگاهی مهربان، آخر پشیمان آمدم
خانه ی حق چند روزی گشته ام مهمان تو
همچو جانم از تنم در رفتنم، جان می رود
تازه من خو کرده بودم بر تو و بر صاحبت
سومین روزم شده، سائل از این خان می رود
پدرم شاه نجف، مادر من فاطمه است
وعده گاه پدر و مادر من علقمه است
هر دو آیند ببینند وفاداری تو
بهترین لحظه بود، لحظه ی تنهایی تو
اربعین آمد دلم یادی زسقا کرده است
یاد مشک و آن لب خشکش چه غوغا کرده است
اربعین گردیده و صدها هزاران در مسیر
در دل این کاروان خالیست جای یک اسیر
تازه این دل به غم یار کمی خو کرده
هرچه در سینه ی خود داشته او رو کرده
ای برادر تو کجایی که دلم سخت فسرد
زینبت پیرهن کهنه ی تو بو کرده
نیمه شبی نام تو بر لب رسید
در وسط سینه عطش می تپید
تشنه ترین تشنه کنار تو سیر
کُل جهان از عطشت گشته پیر