میهمان اعتکافت گشته و باز آمدم
بر در این خانه اکنون غرق عصیان آمدم
دومین روز است مولا گشته ام مهمان تو
یک نگاهی مهربان، آخر پشیمان آمدم
هر چه من دورم زتو، نزدیک تر بر من تویی
من گنه کارم ولی، با ذکر قرآن آمدم
گر مرا راهم دهی از تو چنین حالت رواست
من دخیلت بسته ام، از کوی سلمان آمدم
کافرم، چون غیر تو بر دیگران دارم امید
این سحر جز تو ندارم پس مسلمان آمدم
من پناهم خانه ات گشته، پناهم ده خدا
لحظه ای نزدیک تر، با بی پناهان آمدم
آنقدر شاداب و شیرین گشته ام در این سحر
چون به لطفت دل ببستم، یاد رحمان آمدم
مسجد اولاد تو گشته پناه این« کمیل »
گر که درهم می خَری، در بین خوبان آمدم