ای گل نو رسیده ام جان پدر کجاستی
نور دل و دو دیده ام جان پدر کجاستی
ببین که قد خمیده ام جان پدر کجاستی
ناز گُل شهیده ام جان پدر کجاستی
*****
طاقت من زِ تاب رفت جان پدر کجاستی
دیده ی من بر آب رفت جان پدر کجاستی
از پی تو جواب رفت جان پدر کجاستی
مادر تو به خواب رفت جان پدر کجاستی
*****
باز دو باره اشک و آه جان پدر کجاستی
غُصه ی مرد بی پناه جان پدر کجاستی
دو چشم مادرت به راه جان پدر کجاستی
بی تو جهان مثال چاه جان پدر کجاستی
*****
جان پدر کجاستی
یاد آن صوفی صافی باش هوش
چون که فرموده کلام حق به گوش
مرغ جَذبه چون شوَد پَرّان زِ عشق
پر زَند دل سوی صحرای دمشق
منصبم جارو کشی بر صحن و ایوان رضا
فخر شاهی می فروشم من بر این عالم خدا
از سحر تا پاسی از شب نوکری کار من است
عرض حاجت می نمایم من به آقایم رضا
لحظه های وداع مهمانی است
در تلاطم دلم چه طوفانی است
چهره ی عاشقان مست علی
یک تلائلو زِ نور ربانی است
خداحافظ ای ماه خوب خدا
چگونه شوم از حضورت جدا
خداحافظ ای گریه های سحر
نگر روسیاهم، مرا هم بخر
امان از قیامت، همان روز سخت
زمین و زمان می شود تیره بخت
در آن لحظه هستند کَثیری پریش
همه اهل دنیا دلی ریش ریش