یاد آن صوفی صافی باش هوش
چون که فرموده کلام حق به گوش
مرغ جَذبه چون شوَد پَرّان زِ عشق
پر زَند دل سوی صحرای دمشق
لیک جَذبه چون نباشد در میان
ترش روی و بی هدف اندر جهان
مرغ جذبه در کلام مرتضی است *
چون به گوش دل شنیده جان رهاست
این کلام اولیاء و انبیاست
زندگی اهل دنیا در بَلاست
این جهان خود یک بلای کامل است
خشم و شهوت خواب و خور را حاصل است
گر رها سازد تو را حق در زمین
دیو نفست اژدها گردد یقین
بعد از آن دیگر نباشد بندگی
نامه ات در دست چپ شرمندگی
ای خدا باشد «کمیل» آخر ضعیف
استخوانی نازک و جسمی نحیف
* نهج البلاغه امام علی