لحظه های وداع مهمانی است
در تلاطم دلم چه طوفانی است
چهره ی عاشقان مست علی
یک تلائلو زِ نور ربانی است
رمضان ماه گریه هست و طلب
قَدر قدرش بدان که قرآنی است
کی بخوابد به خلوت آن عاشق
این اشارت کلام رحمانی است
نَفس خود را به زیر پا بنهم
منم و من برای قربانی است
دل رها از گناه و معصیت است
چه کسی در بَرِ تو زندانی است
شاکرم بر تو ای کریم رئوف
که دو چشمم دوباره بارانی است
راه عشقت چه کس نشانم داد
آن عزیزی که عشق را بانی است
نام او سید شهیدان است
ثار حق سیدی که عرفانی است
با حسین هر کسی که شد همراه
آخرش بی سری و سامانی است
راه او انتهای معرفت است
راه مظلومیت، نه حیوانی است
گر که از راه دیگری بروی
گفته باشم ثمر به حیرانی است
این «کمیل» از خدا رضا طلبد
با رضایت رسیدنم، آنی است