به پا بوس خواهر رسیدم ولیکن
دلم تنگ ایوان و صحن و سرا شد
چو راهی شدم سوی دربارت ای شاه
کبوتر شدم، دل به تو مبتلا شد
پدرم کرد نصیحت به من اندر سفری
که نمایان به وجودم سُخنَش مختصر است
جگر شیر نداری؛ سفر عشق مکن
پسرم این سفری هست که پُر دردسر است
مدال افتخارم نوکری بر حضرت زهراست
که این سان نوکری، شاهی من بر عالم بالاست
تپش های دل و قلب و زبان هر لحظه می گویند
که اربابم به هر جایی، فقط صدیقه ی کبری است
من خطا کرده ام پشیمانم
این چنین رو سیه نمی مانم
ای ضمانت کننده ی آهو
بنگر بر دو چشم گریانم
ماه خون، ماه شهادت، ماه ایثار
مادر آمد قتلگه از بهر دیدار
پیکر بی سر میان قتلگاهی
ناله ی مادر، حسینم سر جدایی
ای گل نو رسیده ام جان پدر کجاستی
نور دل و دو دیده ام جان پدر کجاستی
ببین که قد خمیده ام جان پدر کجاستی
ناز گُل شهیده ام جان پدر کجاستی
*****
طاقت من زِ تاب رفت جان پدر کجاستی
دیده ی من بر آب رفت جان پدر کجاستی
از پی تو جواب رفت جان پدر کجاستی
مادر تو به خواب رفت جان پدر کجاستی
*****
باز دو باره اشک و آه جان پدر کجاستی
غُصه ی مرد بی پناه جان پدر کجاستی
دو چشم مادرت به راه جان پدر کجاستی
بی تو جهان مثال چاه جان پدر کجاستی
*****
جان پدر کجاستی