نکند یار ز حال دل ما بی خبر است
نکند گریه برایش به سحر بی اثر است
نکند او برسد، ما به حریمش نرسیم
نکند ناله ی ما از غم او مختصر است
گر می طلبی عشق فقط کرب و بلا هست
گر می روی آنجا به دلت شور و نوا هست
زائر چو شوی بر گل زیبایی حسینی
اندر حرمش خوب ادب کن که خدا هست
این دل شکسته، از هجر رویت
او گشته خسته، آب آبرویت
تو ساقی هستی، من تشنه کامت
تو شاه مردان، من هم غلامت
هذا فِراقٌ، بَینی و بَینُک
آقام ابالفضل