ای مدافع به من بگو آن شب
که تو پاسدار خیمه ها بودی
زینب آیا به راحتی خوابید
دست و پای سه ساله مرهم داشت
نزد بابا رسیده بود آن شب
یا هنوز از فراق می نالید
تو بگو ز تشنگی چه خبر
بچه های حرم شدند سیراب
یا علی اصغر از عطش خوابید