« کمیل » اینگونه فهمیده، در این دنیا در آن دنیا
کجا بهتر شود پیدا، حسین ارباب بی همتاست
دستم گرفته ای و مرا راه داده ای
در این جهان پست مرا جاه داده ای
ای طلعت خدا بنگر خسته گشته ام
ممنون زِ رحمتت که به دل آه داده ای
بگو چندی مرا در خواب دیدی
چه شبهایی مرا بی تاب دیدی
میان این و آن درصد به چند است
عبادت، توبه، اشک ناب دیدی
شب جمعه
ای حسین جانم
یاد تو نکنم
مُردنم حتمی ست
دیده تر نشود
دل به تو ندهم
صاحب من کیست
حسین جانم یک نگاهی کن
دل ما را کربلایی کن
ای حسین جانم ای حسین جانم
« شب جمعه حرم یار تماشا دارد »
خوب بنگر که حرم حضرت زهرا دارد
« اصلا تو آفریده شدی محض دلبری »
مولا برای ایل و تبارم تو سروری
من جای جای جهان را بگشتم و
دیدم که نیست زِ حرم جای بهتری
دگر رنجور گشته این تن و جان از غم دنیا
« به یک پیمانه ی مِی، کرد ساقی حل مشکل ها »
« از شش جهت نفست می رسد حسین »
پایین پا به خدا حال دیگریست
« آقا تمام بود و نبودم برای توست »
بیمار هستم و دل مبتلای توست
با پای دل رسیده تنم بر حریم دوست
بیمار را چه طلب جز شفای توست
« تا تو زمین سجده ای، سر به هوا نمی شوم »
اهلیتم زِ کربلا، اهل بلا نمی شوم
در راه عشق چه سر ها که داده ایم
ما زیر پای حضرت صاحب فتاده ایم
در سیر این عوالم و عقبا، بُوَد عیان
« مدیون لطف مادر این خانواده ایم »
« ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا »
ای ناجی کل بشریت، گل زهرا
« خوشا به حال خیالی که در حرم مانده است »
نه، خوش به حال دلی که خودش حرم باشد
ای زائرِ نشسته میان حرم ببین
قلب شکسته ای به حرم جا نمانده است
گر یافتی میان حرم آن شکسته را
با دیگران مگو، که امانت سپرده ام
تقدیم به همه ی جانبازان موجی
فقط من و تو باشیم
دیگه کسی نباشه
نه حرف دنیا بیاد
نه دل زغم بپاشه
در لیلة الرغائب
چون نیست آرزویی
غیر از ظهور مهدی
عجل علی ظهورک
از زمانی که تو در علقمه، در سجده شدی
« هر که آمد به تماشای تو، در سجده فتاد »
« تویی حسین که بویت وزد به هر چمنی »
تو شمعی و تو چراغی و نور انجمنی
« هر شب دلم حوالی ایوان کربلاست »
مجنون شده است دل من دل نمی شود
« سلام می دهم از بام خانه سمت حرم »
جواب می دهد ارباب و من نمی فهمم