شعله ای زیر خاکسترها

یادداشت های محمود بهرامی (کمیل)

یادداشت های محمود بهرامی (کمیل)

شعله ای زیر خاکسترها

اهل قلم؛ نویسنده و شاعر

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

 

 

 

مادری دارم که چندی هست دوری کرده او
 

از دو پای چابُک و دستان نَرم و پُر تَوان

 

دست و پایش پینه بسته، روی ماهش چون کویر
 

سر چو کابین قطاری، سِیرِ او در آسمان

 

زانوانش بی رَمَق، چشمان تیزش تارِ تار
 

نه خوراکی و نه خوابی، نه رفیق و هم زبان

 

قامت رَعنای او اکنون چُو عُرجون القَدیم
 

فکر او باشد زیارت، خادمه بر جانِ جان

 

در جوانی تا توانسته برایم، هرچه کرد
 

لیک اکنون اوفتاده در کناری یک جهان

 

انتهای آرزویش وصل بر جانان خویش
 

خسته از دنیای فانی، بی وفا و بی کران

 

افتخارش هم سفر باشد، مدینه، کربلا
 

بیت حق، شاه نجف، بِنتُ الحُسین و اُختِ جان

 

کاظمین و سامرا و عشق عالم فاطمه
 

انتهایش هم نمازی در محیط جمکران

 

او رضایی باشد و باشد رضایش در رضا
 

هر کجا او می رود گوید رِضایم مهربان

 

شاعری دلخسته ام من هم به پا بُوسی روم
 

گویم آقا این «کمیلت» آمد اینجا میهمان

 

یا رضا دلهای بسیاری پریشان تو هست
 

بینِ مهمانان تو آقای ما صاحب زمان

 

چون ببینم روی ماهش در میان زائران
 

ذکر لبهایم شود یا صاحب العصر الامان
 

 

 

 

محمود بهرامی

ائمه اطهار

مادر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی