سرتاسر هستی به شب و روز چو گردی
مانند علی، شیر خدا مرد نیابی
اولاد علی راه نجاتند بر این نار
قلبت چو به شیطان بدهی خانه خرابی
دنیا که بود راه گذر، فانی فانیست
دل بستن بر آن بودت همچو سرابی
چون ختم رسل خوانده علی ناطق قرآن
بی نام ولی در دو جهان نیست جوابی
سیراب شوی چون ز می عشق ولایت
دیگر به سحر وقت مناجات نخوابی
شبها به عبادت، همه روزان به صیامی
چون عشق ولایت نچشی نیست ثوابی
مولا به خدا هست « کمیل» عاشق نامت
باشد که زجامت بدهی قطره شرابی