شعله ای زیر خاکسترها

یادداشت های محمود بهرامی (کمیل)

یادداشت های محمود بهرامی (کمیل)

شعله ای زیر خاکسترها

اهل قلم؛ نویسنده و شاعر

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

 

 

 

عطشُ و تشنگیُ و سلسله ها را دیدم

 

وسط معرکه من، صوم و صلا را دیدم

 

تازه لبخند به لبهای عمویم گُل کرد

 

گُل خون، تیر سه شعبه و وفا را دیدم

 

همه ی هستی من باد فدای زینب

 

من در آن کودکیم، کرب و بلا را دیدم

 

قطعه قطعه، بدنی روی زمین افتاده

 

اسبها رَد شده و تکه عبا را دیدم

 

نی سواران همه یک یک، به کنار محمل

 

من جلوتر زِ همه، خون خدا را دیدم

 

از نوک نی برسد نغمه ی قرآن حزین

 

پاسخ سنگ بر این شور و نوا را دیدم

 

کودکان تشنه و سیراب همه، دشمن دون

 

عطش دختر بی تاب شما را دیدم

 

خواهر جَدّ غریبم، سپر طفلان بود

 

تازیانه، کُتک و سنگ جفا را دیدم

 

چون که اِظهار کنیزی به حریمت کردند

 

لب و دندان و مِی و طَشتِ طلا را دیدم

 

پیر گشتم به طفولیت خود، ای یاران

 

چون که در کرب و بلا، اوج بلا را دیدم

 

****

 

دست بر سینه « کمیل » آمده تا شهر نبی

 

تا که نور حرمُ و صحن و سرا را دیدم

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی