کبوترا یکی یکی
مدافع حرم شدن
از جمع این سینه زنا
یه عده عاشق کم شدن
با دیدن مادرشون
تو زینبیه ی دمشق
طاقت نیاوردن و زود
مُهیّا ی سفر شدن
جاشون خالی تو جمع ما
رفتن به خیمه ی آقا
ما موندیم و کُلّی گُناه
پناه دل کرب و بلا
خدا منم یه عاشقم
منم بِبَر ، منم بِبَر
حسین جونم یه نوکرم
منم بِخَر، منم بِخَر