گل همیشه بهارم خدا کند که بیایی
تمام دار و ندارم خدا کند که بیایی
چه روزها که برفت و چه لحظهها که بیامد
بهانه بر دل زارم خدا کند که بیایی
ببین که من بِنِشستم میان راه عبورت
هوای روی تو دارم خدا کند که بیایی
نگاه خسته ی جانم به کعبه خیره بمانده
چو ابر زار ببارم خدا کند که بیایی
تمام فاصله ها را به پشت در بگذارم
به دل طرب بنشانم خدا کند که بیایی
دلم شکسته ز هجران به چهره آمده پیری
بهار، بی تو خزانم خدا کند که بیایی
به سوی تو که بیایم نظر کنی و نگاهم
یتیم مانده به راهم خدا کند که بیایی
تویی ستاره ی صبحم تو نور و شمس و ضیایی
تو ماه هر شب تارم خدا کند که بیایی
بیا بیا که دلم را گره زدم به سبویت
دعای شب شده کارم خدا کند که بیایی
سفینه ی سحر من فروغ چشم تر من
ببین که غرق زوالم خدا کند که بیایی