امشب دلم پریشان
من آمدم پشیمان
راهم بده تو ای شاه
یارب به حق قرآن
یارب الهی العفو
آتش به جان فتاده
این بنده سر نهاده
در محضر تو ای دوست
با ندبه ایستاده
یارب الهی العفو
بنده منم، تو شاهی
هر شب مرا پناهی
بازم رسیدم از راه
ذکر لبم الهی
یارب الهی العفو
من منتظر نشینم
لطف تو را ببینم
اما گنه زیاد و
من هم که بدترینم
یارب الهی العفو
آخر چرا ندانم
چندی ست میهمانم
من بندگی نکردم
داد از دل و زبانم
یارب الهی العفو
من نوکری زِ دربارِ
حضرت امامم
باب الحوائج است او
من هم که بی زبانم
موسی ابن جعفر آقا