شعله ای زیر خاکسترها

یادداشت های محمود بهرامی (کمیل)

یادداشت های محمود بهرامی (کمیل)

شعله ای زیر خاکسترها

اهل قلم؛ نویسنده و شاعر

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

 

 

 

در ذهن من همیشه سئوالی بود عیان


آخر چرا بود حرم بی بی ام نهان

 

مولا چرا عزیز دلش را شبانه شست


از زیر پیرهن بدن آن یگانه شست

مولا چرا تمام حرم را به صبر خواند


اما به غسل فاطمه صبری برش نماند

 

سر را نهاده به دیوار و ناله زد


از جام عشق عزیزش پیاله زد

 

گفتا به من نگفت که بازو چنین شده


آیا حقیقت است که نقش زمین شده

 

آخر چگونه شد که رهش را عدو گرفت


وقتی زمین بخورد کسی دست او گرفت

 

با گریه ی حسن همه حق بر ملا شده


تازه پدر به درد پسر آشنا شده

 

گفتا حسن به درد و غم و ناله با پدر


از کوچه و مادر و خاکی که شد به سر

 

دشمن قواله ی فدکش را از او گرفت


دیدم چو چادر خاکی، گلو گرفت

 

گفتم بیا برویم از گذار جهل


کین یک صفت زدنت را نموده سهل

 

مادر میان کوچه به دنبال چیستی


این بی حیا، چه بفهمد تو کیستی

 

باشد یسار منزلمان، مادرم بیا


دستم به سوی یمین می کشی چرا

 

دیدم کبودی صورت به کوچه من


مادر بگفت، که نگویی به کس حسن

 

حالا که رفت، گفتن رازش عیان شده


غم های عالمی به دل شیعیان شده

 

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی