جان به فدای قلوب نورانی که شراره های عشق اهل بیت آنها را گرم و روشن نگه داشته و هر از چند گاهی این شراره های عشق در قالب اشعار بروز یافته و باعث گرما بخشیدن و شعله ور شدن قلوب انسانها می گردد، همان قلوبی که در این دنیای دنی از حضور سرما بخش شیطان به شکایت افتاده اند و فریاد اغثنایشان به درگاه احدیت بلند است.
اشعار،خاکستر زمان را کنار زده و چون شعله ای زیر خاکسترها که سوزانتر و تأثیر گذار تر از آتش است قلب های یخ زده را مغز پخت می نماید و صدای ناله ی شیطان را بر گنبد گیتی طنین انداز می نماید
در مواردی این شعله ها آنچنان سرکش و پر انرژی هستند که دنیایی را تحت تأثیر خود قرار میدهند و آنچنان گرما از خود ساتع می کنند که قلب ها را سوخته ی عشق علوی و اهل بیت می نمایند ، بگونه ای که آن قلوب دیگر راهی برای بازگشت به خامی ندارند و قلب انسان می شود جایگاه خدا
« قلب المومن عرش الرحمن »
از صاحبان اینگونه اشعار می توان به دعبل، شهریار، محتشم و هزاران هزار شاعر اشعار ناب اشاره کرد.
در بین اینگونه اشعار شعرهایی هم پیدا می شوند که چون شعله ای بسیار کوچک در کنار این شراره های سرکش و تأثیر گذار سوسو می زنند و شاید هیچگاه محلی برای ارز اندام در برابر آن شراره های عظیم عشق پیدا نکنند اما دلخوشند که می سوزند و به اندازه ی خود می سوزانند و این بهتر است از سرد بودن و متمایل نمودن دیگران به سردی،
اینگونه بود که شعله ای کوچک از عشق اهل بیت را از زیر خاکستر سرد زمان پرورش داده و تقدیم شما عاشقان و دلسوختگان اهل بیت می نمایم.
امید است که خود را در پایان عمر در صف حامیان، عاشقان و یاوران حضرت حجت مشاهده نمایم، نه در صف دشمنان و منکران حضرتش.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
محمود _ بهرامی ((کمیل))