نام زیبای حسین ابن علی چون بر لب است
« من غلامش هستم و دارو ندارم زینب است »
« تا تو هستی شب جمعه، شب رحمت باقی ست »
این دل غمزده ام مانده به صحن ساقی ست
« یک گوشه چشم بر دل ما تا کند حسین »
آرامه جان شود، دل درد آشنای من
این ناله ی من است که حرم را گرفته است
روزی کرب و بلایم، به امر توست
« بگو از عاشقی خوشتر چه کار است
به لبخندت، همه عالم بهار است
« هر شب جمعه سلامی طرف کرببلا »
و جوابی که زِ ارباب به نوکر برسد
امشب که فضا عطر حسین را دارد
عباس، غم از جان جهان بر دارد
همه ی دار و ندارم بنویسید حسین
« همه ی باغ و بهارم بنویسید حسین »
جز حسین کیست که عالی کند احوال مرا
حَوِّلُ و حال مرا هم بنویسید حسین